Friday, February 26, 2010

Right Into Human Condition: Blues According to Martin Scorsese




ورود به وضعيت انساني
مارتين اسكورسيزي
در كودكي‌ام در نيويورك به نظر مي‌آمد كه صداي موسيقي هميشه به گوش مي‌رسد. من در موسيقي‌اي كه از طرف خيابان مي‌آمد، موسيقي راديوي ماشين‌هاي در حال گذر، رستوران‌ها، مغازه‌هاي گوشه و كنار و پنجره باز آپارتمان‌هاي كنار كوچه‌ها غرق مي‌شدم. در خانه، مادرم اغلب براي خودش مي‌خواند، به‌خصوص وقتي ظرف‌ها را مي‌شست. پدرم ماندولين مي‌زد و برادرم فرانك، گيتار.


اولين موسيقي‌اي كه به گوشم خورد احتمالاً صفحه‌اي از جنگو راينهارد بود. آن زمان در راديو همه چيز وجود داشت؛ از موسيقي محلي ايتاليايي تا آهنگ‌هاي كانتري و وسترن. دايي‌ام جو يك مجموعه بزرگ موسيقي داشت و فكر مي‌كنم از اولين كساني بود كه مرا به حرف زدن واداشت، شايد به خاطر عشق مشترك‌مان به موسيقي. حدود سال 1958 بود كه آن اتفاق جادويي افتاد و صداي كسي را شنيدم كه شبيه به صداي هيچ آدم ديگري تا آن زمان نبود. اسم خواننده لد بِلي بود و براي دنياي عجيبي را به‌رويم باز كرد. باور كنيد اگر مي‌توانستم مثل او گيتار بزنم هيچ‌وقت فيلم‌ساز نمي‌شد.

تقريباً در همان زمان با دوستانم به تماشاي كنسرت يكي ديگر از بت‌هاي‌مان، بو ديدلي، رفتيم. كنسرت او جايي در بروكلين بود و در حين برنامه و كنار حركت‌هاي بي‌نظيرش ضرب‌هايي از آفريقا را با راك اندرول هميشگي‌ تلفيق مي‌كرد كه حسي از اصالت تاريخي به ما مي‌داد و عطش ما را براي شناختن اين موسيقي بيش‌تر مي‌كرد. آغاز دهه 1960 با هجوم گروه‌هاي انگليسي پس از بيتلز همراه بود. من هم مثل همه با اين سيل حركت كردم. هرچه بيش‌تر در تاريخ راك تحقيق كردم، ديدم همه چيز به بلوز برمي‌گردد. گروه‌هاي انگليسي آن موقع مدام قطعه‌هاي مشهور اساتيد بلوز را به عنوان اداي دين اجرا مي‌كردند؛ درست همان طور كه موج نويي‌ها به اساتيد سينماي آمريكا ارادت داشتند. با اين دريافت جديد از موسيقي به جان مايال، اولين تركيب گروه فليت وودمك و رولينگ استونز علاقه‌مند شدم و البته گروه Cream كه هنوز هم آلبوم‌هايشان را دوست دارم و مي‌خواهم خودم را با موسيقي آن‌ها در يك اتاق زنداني كنم. در پايان دهه 1960 اشتياق براي شناخت ريشه‌ها و مردان اصلي بلوز كه گروه‌هاي آن موقع صرفاً آوازهاي‌شان را بازخواني مي‌كردند شدت گرفت. در زمان تدوين ووداستاك بود كه مايك وادلي، كارگردان فيلم، صفحه‌اي از سان هاوس آورد كه تا آن موقع اسمش را نشنيده بودم. وقتي آن را گوش كردم قلبم مي‌خواست بايستد. او صاحب صدا و سبكي بود كه از زمان‌هاي خيلي خيلي دور و مكان‌هايي دورتر برمي‌خواست. يك سال بعد سروكله رابرت جانسن در زندگي‌ام پيدا شد كه او هم يكي ديگر از آن صداهاي كهني بود كه روح را به لرزه درمي‌آورد.


عشق من به موسيقي بود كه وادارم كرد آخرين والس را بسازم. مي‌خواستم چيزي فراتر از ثبت آخرين كنسرت گروه The Band باشد. مي‌خواستم ثبت تاريخچه موسيقي يك گروه و هر آدم بزرگ ديگري كه در آن كنسرت حاضر شد، باشد. اما وقتي مادي واترز روي صحنه آمد كنترل موسيقي، تاريخ و هرچه را كه به آن فكر مي‌كردم در دست گرفت. اجراي او بي‌مثال بود و همه را شوكه كرد. هميشه بابت حضور در آن‌جا، فيلم گرفتن از آن و تقسيم اين لذت با ميليون‌ها تماشاگر ديگر پس از نمايش فيلم، احساس غرور كرده‌ام 
.

در ده سال گذشته دو مستند درباره سينما، سينماي آمريكا و ايتاليا، ساخته‌ام و در آن‌ها سعي كرده‌ام ديدگاهي شخصي را جايگزين تاريخ‌نگاري معمول بكنم. براي مشاركت در ساخت مجموعه بلوز هم تصميمي مشابه گرفتم. پروژه از وقتي شروع شد كه با مارگريت بووي ــ تهيه‌كننده‌اي از كمپاني كاپا ــ مستندي همراه با اريك كلاپتون كار مي‌كرديم به نام هيچ چيز مگر بلوز. كار ما اين بود كه تصاويري آرشيوي از اجراهاي كلاپتن از قطعه‌هاي مشهور بلوز را كنار اجراهاي اصلي آن‌ها بگذاريم. در حين كار خود ما از قدرت و شاعرانگي اين هم‌جواري شگفت‌زده شديم و براي‌مان نمونه‌اي عالي بود از بي‌زماني موسيقي. در عين حال راه‌حلي سينمايي براي دست يافتن به تاريخ بلوز پيدا كرده بوديم. سريعاً با كارگردان‌هايي كه از ارتباط قلبي تنگاتنگ آن‌ها با موسيقي خبر داشتم، تماس گرفتم و قرار شد هر كدام‌شان از ديدگاه شخصي منحصربه‌فردي به تاريخ موسيقي بلوز نگاه كند. ايده اصلي فيلم خودم، كه اولين فيلم مجموعه بود، سفر از ميسي‌سي‌پي به آفريقا به همراه يك موزيسين جوان بلوز به نام كوري هريس بود. دوربين به سراغ آخرين بازماندگان بلوز در مي‌سي‌سي‌پي مي‌رود و بعضي مكان‌هاي كليدي اين موسيقي را ثبت مي‌كند.

جان لي هوكر، بسي اسميت، مادي واترز، هاولين وولف و بلايند ليمون جفرسن و خيلي نام‌هاي ديگر بزرگ‌ترين هنرمنداني‌اند كه آمريكا تا امروز داشته است. وقتي به موسيقي آن‌ها گوش مي‌كنيد قلب‌تان مي‌لرزد و انرژي شگفت‌انگيز آن‌ها منبع الهامي بزرگ مي‌شود كه ذات حقيقي راك نيز هست. وقتي مستقيماً به قلب انساني وارد شويد، يا بهتر است بگويم به وضعيت انساني، آن لحظه يك لحظه بلوز است.

Monday, February 22, 2010

Classics 1422: Red Norvo Trio 1950-51


Classics 1422
Red Norvo
1950-1951
Release Date: 2006
Rating: A

Other notable musicians in this CD: Charles Mingus, Tal Farlow.

label(s): Savoy, Discovery
Number of sessions: 3
Unissued materials: None
Track Highlights: I've Got You Under My Skin, I Can't Believe That You're in Love with Me, Move, Godchild.


Other issue or reissues:
The Red Norvo Trio (Savoy SJL 2212)
Red Norvo Trio, Vol. 2 (Discovery DL 3018)
Red Norvo - Move! (Savoy MG 12088)
I also hold a copy of a LP in my collection called Rare Transcription which includes 29 tracks from the same period.


About the period: Throughout the '40s and well into the '50s, Norvo seemed willing and eager to grow with the brisk and somewhat challenging patterns of the new music. Some of these rapid-fire bop lines might evoke the unprecedented velocities attainable on newly constructed highways, or maybe even convey a taste of Benzedrine.


music from almost the same period,  1950-52

Charles Mingus Plays Piano (1963)



سی‌ام جولای 1963 چارلی مینگوس به استودیو رفت، اما این بار تنها و بدون کیف غول آسای کنترباسش؛ دست در جیب و ایده‌های بی‌شمار در سر برای ضبط کاری متفاوت و پاسخ به وسوسه‌ای قدیمی که احتمالاً از زمان اولین برخوردش با دوک الینگتون به ذهنش خطور کرده بود: ضبط آلبومی به عنوان پیانیست و هم چون همیشه درآمیخته با جاه طلبی‌های هنرمندانه مینگوس، ضبط یک آلبوم سولوی پیانو!
او در آین آلبوم، که نامش به سادگی شد "مینگوس پیانو می زند"، طوری با این ساز برخورد کرده که انگار دستانش دارند سیم‌های قطور باس را به لرزه در می‌آورند. اگر کسی به دنبال مینگوس و موسیقی اوست شنیدن این آلبوم مثل شنیدن گفته‌های خصوصی چارلی درباره کارهایی است که همیشه آرزوی انجام دادن‌شان را داشته و به بهترین شکل در تور 1964 اروپا خودش را نشان داد.
آلبوم با Myself when I’m real شروع می‌شود، بداهه‌نوازی باشکوهی که بیانیه بسیار شخصی مینگوس درباره لحظه خلوت او با خویشتن است. بعد از اجرای دو استاندارد او به نوازنده نابینای چندسازه جاز، رونالد کرک، ادای دین می‌کند و مشابه پیغام‌هایی که برای دوک الینگتون و لستر یانگ و جلی رول مورتون فرستاده، پیامی هم برای کرک می فرستد. بعد از یک استاندارد دیگر، مینگوس دوباره به قلمروی فولکلور، ادای دین‌ها، بداهه نوازی‌ها و گسترش زبان پیانو با رویکردی اساساً ریتمیک بازمی‌گردد.
این آلبوم که همین‌جا قابل شنیدن است، یکی از محبوب‌ترین سولوهای پیانوی دوران جوانی من بود که خوب این نکته آخر اهمیتی در نشان دادن اهمیت آلبوم ندارد.

Wednesday, February 17, 2010

History of Jazz: Hardbop



تاریخ موسیقی جاز، بخش ششم
هـاردبـاپ
هاردباپ در اواسط دهه 1950 پا به عرصه وجود گذاشت و در دوره‌اي، يعني سال‌هاي 1955 تا 1970، شنونده‌هاي زيادي داشت. اين موسيقي ريشه‌هايي محكم در نهضت بي‌باپ داشت و در عين حال بسيار متأثر از موسيقي بلوز و گاسپل بود. موزيسين‌هاي هاردباپ ترانه‌هاي عامه‌پسند روز را به عنوان نقطه آغازين بداهه نوازي‌هاي پرشورشان، با تمپوهاي بالا، به‌كار مي‌بردند و در عين‌حال خود نيز به ساختن تصنيفاتي بكر و بديع توفيق حاصل كردند. به‌نسبت بي‌باپ، در هاردباپ ملودي‌ها اغلب ساده‌تر و پر احساس‌ترند و بخش ريتم فرصت بيشتري براي نمايش توانايي‌هاي خود دارد. تفاوت بين آن‌دو را نيز بايد در واقع يك‌جور تكامل منطقي به حساب آورد و حتي مي‌توان گفت كه هاردباپ در واقع بي‌باپ دهه 50 و 60 است. از طرف ديگر تاثير انجيل در اين موسيقي قابل ملاحظه است و اين‌طور به نظر مي‌رسد كه نوازندگان ساكسفون و پيانو كاملاً با فرم‌هاي اوليه بلوز و ريتم آن‌ها مانوس هستند. 
نوازندگاني مانند جان كولترين، جي جي جانسون، ساني راولينز و مايلز ديويس از تجارب گذشته‌شان در بي‌باپ براي اعتلاي هاردباپ به‌خوبي بهره گرفتند . نوازندگان ديگري مانند چارلي مينگوس، هورِيس سيلور و يا جيمي اسميت از موسيقي حزن انگيز انجيلي ري چارلز يا بانوي گاسپل، ماهليا جكسون، تاثير پذيرفتند. آرت بليكي و مكس روچ، دو طبال سرنوشت‌ساز موسيقي هاردباپ ريتم‌هاي موسيقي سنتي آفريقايي‌ها را به عنوان يكي از مؤلفه‌هاي هاردباپ مورد استفاده قراردادند. اگرچه هاردباپ با ضرب تندش بيشتر صحنه‌اي براي هنرنمايي سازهاي بادي، به‌خصوص ساكسفون تنور و ترومپت بود اما هم‌زمان يك سري تريوهاي درخشان (پيانو، باس، طبل) هم به‌وجود آمدند كه همان كوبندگي و انرژي لاينقطع گروه‌هاي بزرگ تر و همراه سازهاي بادي را داشتند. بهترين نمونه‌هاي اين دسته گروه‌هاي اسكار پيترسون و احمد جمال بودند.
در برخورد و تضاد با موسيقي كول، يعني موسيقي سفيدپوستان غرب آمريكا ژانر هاردباپ در ميان موزيسين‌هاي آفريقائي–امريكائي گسترش و تكامل پيدا كرد و در حقيقت به نوعي انعكاس تجارب سياه‌پوستان در شهرهاي شرقي آمريكا مانند نيويورك، فيلادلفيا و ديترويت بود.


كم‌كم از دل هاردباپ سبك ديگري بنام پست باپ بيرون آمد كه ضمن پذيرفتن بعضي از مشخصه‌هاي هاردباپ، تفحص در موسيقي آوان‌گارد را نيز در دستور خود گنجانده بود. چارلي مينگوس، همراه با اريك دالفي، با درهم آميختن معجوني از هاردباپ و بلوز، همراه با بداهه نوازي‌هاي آوان‌گارد، از رهروان واقعي پست باپ بودند.
هاردباپ با به حراج گذاشته شدن كمپاني بلونت (كه مهم‌ترين شركت مخصوص ضبط آثار هاردباپ بود) در انتهاي دهه 1960، مثل هرچيز ديگري، به انتهاي خط رسيد.



Monday, February 8, 2010

Mingus Ah Um (Charles Mingus, 1959)



چارلز مینگوس: باس
بوکر اروین: ساکسفون تنور
جان هَندی: ساکسفون آلتو و تنور و کلارینت
شفیع هادی: ساکسفون آلتو و تنور
جیمی نِپِـر: ترومبون
ویلی دنیس: ترومبون
هورِیس پارلان: پیانو
دنی ریچموند: درامز (طبل)
ضبط شده در تاریخ 5 و 12 می 1959 در استودیوهای کلمبیا، نیویورک.
اولین آلبومی که مینگوس برای کمپانی کلمبیا ضبط کرد و آغاز دوره‌ای که به نظر من منتهی به خلق بهترین آثار او شده است. گرچه مینگوس هرگز واقعاً با کلمبیا کنار نیامد و بر سر آمار واقعی فروش همین آلبوم با آن‌ها درگیر بود.
آلبوم در این‌جا قابل شنیدن است. [برای باز کردن فایل Rar به رمزی احتیاج دارید که در قسمت کامنت‌های همین پست گذاشته شده است]

Saturday, February 6, 2010

Notes On Charles Mingus



يادداشت‌هاي پراكنده درباره چارلي مينگوس، بخش اول
يك هفته‌اي است بعد از خواندن مقاله‌اي كه مارتين ويليامز درباره چارلي مينگوس نوشته دوباره به دنياي آتش و فرياد چارلي برگشته‌ام. حالا به‌درستي مي‌بينيم كه چطور صوت مي‌تواند تواني فيزيكي داشته باشد و مثلاً در Haitian Fight Song صوت به شما حمله‌ور شود (با كمي اغراق!) چگونه مثل موسيقي گاسپل يا مناجات‌هاي سياهان شما را وادارد كند تا كلمه به كلمه، نت به نت را با مينگوس تكرار كنيد.

برگشتم و مستند Charles Mingus: Triumph of the Underdog (1998) را دوباره ديدم. «من يك موزيسين مشهور آمريكايي‌ام، اما نه آن‌قدر مشهور كه بتوانم نان دربياورم.» اين صداي چارلي است كه در اول فيلم روي تصويري از او در خرابه‌ها مي آيد. اين‌كه در خرابه‌ها به دنبال چه مي‌گردد من خبر ندارم، احتمالاً دنبال آدم. تصادفاً ديروز جاناتان روزنبام در سايتش درباره فيلم نوشت. هم‌زماني عجيبي كه با فرستادن چند عكس از فيلم، براي مصور كردن آن مقاله، به فال نيك گرفته شد.
اريك دالفي در ساكسفون آلتو يك هيولاست. مينگوس مي‌گويد صداي او به وسعت صداي برد [چارلز كريستوفر ياربرد پاركر] است. گمان نمي‌كنم هيچ‌وقت به اندازه كارهايي كه دالفي براي مينگوس انجام داده (و البته در كنار كارهايش براي جان كول‌ترين) او را چنين شاعر اصوات و آواها ديده باشم. منظورم آن حض تمام و كمال است كه فرياد آدم را درمي‌آورد. به‌خصوص لبخندي كه او به جاني كول (نوازنده ترومپت در سِكستِت مينگوس) در كنسرت 1964 اسلو مي‌زند.

در اجرايي از "فيبوس" در پاريس، مينگوس در ميانه اجراي بداهه‌اي كه نزديك به سي دقيقه طول مي‌كشد سرود مارسي‌يز را تضمين مي‌كند. نشانه آزادي، برابري و برادري در مقابل فيبوس قرار مي‌گيرد. فيبوس فرماندار حرام‌زاده ايالت آركانزاس و مدافع قانون جداسازي سياهان و سفيدان در مدارس بود. شعر مينگوس براي او از آلبوم Mingus Ah Um حذف شد، در واقع سانسور شد. او يك فاشيست مدرن بود و تخم و تركه نحسش هنوز در زمين خداوند در حال زاد و ولد است.

Thursday, February 4, 2010

Duke Ellington & Dizzy Gillespie

Left to right: Dizzy Gillespie, Billy Strayhorn and Duke Ellington

 

In February 1959, Duke Ellington assembled a cavalcade of jazz heavyweights and superstars for the swinging "Jazz Party" album. Jazz great Dizzy Gillespie was one of the guests for Duke's party album and the legendary trumpeter's solo on "U.M.M.G. (Upper Manhattan Medical Group)" is still awe-inspiring.

Photographed by: Don Hunstein
© Sony Music Entertainment

Tuesday, February 2, 2010

Charlie Mingus: Better Git It In Your Soul


This month I'm going to focus on the life and music of Charlie Mingus whom, once again, has hit me hard in my soul. It's a new awakening for me, going back to Charlie after years of deep appreciation and getting old with the records like Black saint and the sinner lady. Now he is reincarnated in the most gigantic figure I can imagine . To me now after years of constant work and diggin' jazz, Charlie Mingus the band leader and ensemble player, Charlie the bassist, Charlie the composer, Charlie the arranger and Charlie "the shouter" have become one big picture. All those faces and layers have become one, and producing something that more than ear or heart is going to be heard by soul, yes as the old man said himself: "BETTER GIT IT IN YOUR SOUL". He is the man I can spend all my days and nights with his records that now can be valuated as some of the greatest artistic creations in any kind of art, in any time or period. Most of my concentration will be on Mingus '59. A critical year with three back to back masterpieces of long play jazz record, Blues & Roots, Mingus Dynasty and Mingus, Ah Um. Later I'll try to discuss why these three different records are nothing but one piece, one idea and one task in three outwardly different shapes, as a matter of fact one thing in heart and soul.

Another thing about Charlie that fascinates me is the anti-establishment attitude he had picked. As an Iranian, in a critical time for my country, it has become a key factor in understanding Mingus's music. We're talking about the "dignity" of being an outsider and behaving like one. His anti-establishment views and endless arguments with promoters and onstage comments, beside his musical persona, is showing a way to me. A way as pure and as humanist as his music. -- Ehsan Khoshbakht

*

Blues & Roots (Charles Mingus, 1959)


Blues & Roots by Charles Mingus and in his own words:

"My music is as varied as my feelings are, or the world is, and one composition of one kind of composition expresses only part or the total world of my music. In the notes for another album, I go into more detail as to why my pieces are so different from one another and don't have one specific, alleviated mood, sound or style. At a concert or night club I call tunes in an order that I feel is right for the particular situation and what I'm trying to say in that situation. Each composition builds from the previous one, and the succession of compositions creates the statement I'm trying to make at that moment. The greatness of jazz is that it is an art of the moment. It is so particularly through improvisation, but also, in my music, through the successive relation of one composition to another. This record is unusual—it presents only one part of my musical world, the blues. A year ago, Nesuhi Ertegun suggested that I record an entire blues album in the style of Haitian Fight Song, because some people, particularly critics, were saying I didn't swing enough. He wanted to give them a barrage of soul music, churchy, blues, swinging, earthy. I thought it over. I was born swinging and clapped my hands in church as a little boy, but I've grown up and (like to do things other than just swing. But blues can do more than just swing. So I agreed.

I decided to memorize the compositions and then phrase them on the piano part by part to the musicians. I wanted them to learn the music so it would be in their ears, rather than on paper, so they'd play the compositional parts with as much spontaneity and soul as they'd play a solo. And I decided to use a larger group to play in a big band form I'd like to hear that has as many lines going as them are musicians. I called musicians that I knew had great ears for playing and understanding my music.

The first tune, Wednesday Night Prayer Meeting, is church music. I heard this as a child when I went to meetings with my mother. The congregation gives their testimonial before the Lord, they confess their sins and sing and shout and do a little Holy Rolling. Some preachers cast out demons, they call their dialogue talking in tongues or talking unknown tongue (language that the Devil can't understand). The solos are taken by John Handy, Willie Dennis, Horace Parlan, Booker Ervin and Dannie Richmond.

The Cryin’ Blues is a blues without the usual tonic, sub-dominant, tonic, dominant changes. Booker Ervin opens with the group. After the bass solo, Horace Parlan solos on piano, and Jackie McLean plays with the ensemble on the out chorus. Some time before making this album I'd bought a book of Jelly Roll Morton tunes that I planned to arrange. I then misplaced the book, and later I wrote My Jelly Roll Soul—an impression of or afterthoughts on Jelly Roll's forms and soul. The solos are by Jimmy Knepper. Horace Parlan, Jackie McLean, and Dannie Richmond and I pass the progressions around in bars of four and two. E's Flat Ah 's Flat Too is composed in pyramid lines and canon form. The solos are by Mal Waldron, Booker Ervin, Jackie McLean, John Handy and Dannie Richmond. The solos on Tensions are by myself, Jackie McLean, Booker Ervin and Horace Parlan. In Moanin', each musician plays separate lines, simple blues lines. The solos arc by Jackie McLean, Pepper Adams and Booker Ervin. We played down to earth and together, and I think this music has a tremendous amount of life and emotion."
*