Showing posts with label Billie Holiday. Show all posts
Showing posts with label Billie Holiday. Show all posts

Monday, May 23, 2016

Saturday, February 22, 2014

Billie Holiday Through the Lens of Carl Van Vechten


In 1949, Carl Van Vechten, the American essayist, novelist and photographer who had a profound interest in music, literature and Afro-American culture (in 1926 he wrote Negro Blues Singers for Vanity Fair), as a part of his African Americans Portraits project photographed Billie Holiday.

It was Gerry Major who arranged the session and asked Billie to wear on a gown. Billie, ignoring the request, showed up in a grey dress and even greyer mood. Van Vechten talked her into a more intimate look and choice of clothes which she eventually accepted with changing to a silk gown and a Gauguinesque dress underneath.

They worked through the night and it didn't go well at all until Van Vechten, at the verge of giving up the whole idea, showed Billie his pictures of Bessie Smith. Lady Day, staring at the pictures of one of her idols, started to cry. That softened the mood drastically. They shot until dawn and then Lady left. That was the last time Van Vechten saw Billie Holiday.

These photographs are from that night in March 1949.

[Click to enlarge]

Saturday, September 3, 2011

Radio Hawkins#4: Billie Holiday Podcast


 (Billie Holiday podcast (in Farsi

چهارمين برنامۀ موسيقي جاز ما، به زندگي و آثار بيلي هاليدي اختصاص دارد

زندگينامه كوتاهي از او را در اين جا بخوانيد

Wednesday, August 31, 2011

An Introduction to Billie Holiday


بيلي هاليدِي
تولد: هفت آوریل 1915، بالتیمور
مرگ: هفده جولای 1959، نيويورك
با هالیدی (معروف به لیدی دی Lady day) تعریف آواز نه فقط در موسیقی جاز بلکه در تاریخ موسیقی عامه پسند تغییر کرد. این بانوی بزرگ موسیقی جاز به گفته خودش سعی کرد «صدای گیرای بسی اسمیت را با احساسات و قدرت بیانی ترومپتِ لویی آرمسترانگ» در هم آمیزد. او بیشتر از همه خواندگان موسیقی جاز، سنت‌های بلوز را به زبانی امروزی در می‌آورد؛ به روايتي او بلوزی‌تر از همه آن‌ها بود. برای او همیشه آواز تابعی از احساسات شخصی است و این احساسات آن قدر قدرتمند هستند که بتوانند ارکسترجاز را به دنبال خودش بکشند. خود هالیدی سعی می‌کرد مانند یک ساز بادی آواز بخواند و با هر نفس نت‌ها و ملودی را بیرون دهد. هیچ گاه قصد نشان دادن توانایی‌های تکنیکی خارق العاده با صدایش را نداشت (و به عقیده مخالفانش جنس صدای او هرگز چنینن اجازه‌ای به او نمی داد!) و حتی در نخستین دوران ضبط آلبوم‌هایش که او را واداشتند استانداردها را با سنت‌های از پیش معلوم آوازی بخواند نتیجه مأیوس کننده بود. اما به مرور ضبط‌های او نمونه‌هایی اعلا از هنر آواز در موسيقي جاز، يعني نقطه تلاقي سويينگ و بلوز، شد. او شاعری بزرگ هم بود و آهنگ‌های مهمی همچون God bless the child و Strange Fruit می‌توانند به عنوان توانایی‌های دست کم گرفته شده او به عنوان شاعره‌ای استثنایی در تاریخ جاز بررسی شوند. زندگی خصوصی او هم‌چون بسیاری از دیگر موزیسین‌های جاز درآمیخته با رنج و فشارهای روانی بود که از یک کودکی مهیب، اعتیاد به مواد مخدر و مصائب فرساینده تبعیض نژادی برمی خواست.

پدر بیلی که نوازنده بانجو و گیتار در ارکستر یکی از پیشگامان جاز، فلچر هندرسون، بود در دوران کودکی او خانه را ترک کرد. نه پدر بیلی و نه مادر او در این زمان بیشتر از 20 سال سن نداشتند (درواقع مادرش هنگام تولد او 13 سال داشت). بیلی هالیدی با مادرش در 1927 به نیویورک مهاجرت کرد. کودکی او در کوچه و خیابان گذشت و حادثۀ تراژیک تجاوز در ده سالگی زندگی او را تا پایان عمر تحت الشعاع قرار داد. به زودی به زنی خیابانی بدل شد. وقتی در 1933 و در میانه بزمی تشکیل شده از بيكاره‌ها و الکلی‌ها برای مسخرگی به روی صحنه کشانده شد تا آوازي بخواند و مايۀ تفريح جماعت را فراهم كند، شنيدن صداي حزينش شنوندگان كافه را بر صندلي‌هايشان ميخكوب كرد. البته این داستان می‌تواند افسانه‌ای ساخته خود بیلی باشد که در کتاب زندگینامۀ بسیار مهم و جنجالی‌اش، «بانو آواز می‌خواند» (Lady Sings The Blues) روایت شده باشد و شکل دیگر داستان این است که او از ابتدای دهه 1930 خواننده‌ای حرفه ای بوده و صدایش نظر جان هاموند را جلب کرده و با او قراردادی بسته است. البته در نقش هاموند در شناساندن بیلی تردیدی وجود ندارد. چه نوشتن مقاله‌ای درباره بیلی در مجله ملودی میکر (Melody Maker) و چه بستن قراردادی با او از سوی کمپانی کلمبیا. این هاموند بود که در نشست‌هایی صدای بیلی را با همراهی بنی گودمن ضبط کرد که در آن زمان یکی دیگر از آدم‌های تحت حمايت هاموند بود. بیلی به موازات جلسات ضبط برای کلمبیا در کافه‌های نیویورک به اجرای برنامه دست زد و از این راه توانایی‌هایش به عنوان یک خواننده را با تمرینی دائمی سیقل داد. در ادامه او با این موزیسین‌های بزرگ و اركسترهاي بزرگي کار کرد: ارکستر تدی ویلسون 39-1935، ارکستر کنت بیسی و آشنایی با لستر یانگ نزدیک‌ترین دوست تمام عمرش و نوازنده ترومپت باک کلایتون 1937، همراهی جنجالی با آرتی شاو به خاطر ترکیب سیاه و سفید گروه که در آن زمان چیزی غیرقابل قبول بود 1938، هدایت گروه‌های خودش 1940، هم‌بازی شدن با آرمسترانگ و کید اوری در فیلم نیواورلئان 1946.


هالیدی آرام آرام از آغاز دهه 1940 به ستاره‌اي بزرگ بدل شد. آهنگی که بعد از ترک ارکستر آرتی شاو در کافه سوسایتی نیویورک اجرا می‌کرد و Strange Fruit [ استعاره‌ای دردناک و واقعی از جسدهای لینچ شده آویزان سیاهان از درختان جنوبی] نام داشت غوغایی به پاکرد. حتی جان هاموند حاضر به ضبط این آهنگ نشد و خیلی از ایستگاه‌های رادیویی نسخه‌ای از آن که توسط میلت گابلر ضبط شده بود را تحریم کردند.


در همین زمان اعتیاد به هرویین و شوهران عوضی زندگی‌اش را ویران کردند. در 1947 به اتهام حمل مواد مخدر بازداشت شد و روزنامه‌ها محاکمه‌اش را به یک نمایش جنجالی تبدیل کردند. با مرگ مادرش در همان روزها شیرازه زندگی‌اش برای همیشه از هم پاشید. پس از گذراندن دوره‌ای در زندان دیگر نمی‌توانست کار پیدا کند اما سرانجام نورمن گرنتز به سراغش آمد و برای ضبط با گروه‌های کوچک با او قرارداد بست. مجموعه کارهای بیلی هالیدی پس از این بعضی از زیباترین و دردناک‌ترین قطعات آوازی ضبط شده در تاریخ موسیقی جازند. در 1954 به توری در اروپا رفت و در 1956 کتاب خاطراتش را منتشر کرد و در همین سال دوباره بازداشت شد. در 1959 با اینکه 44 سال بیشتر نداشت مثل پیرزنی رنجور به نظر می رسید. هالیدی در همین سال بر اثر عارضه‌ای قلبی درگذشت.

سال هاي آخر


مجموعه آثار ضبط شدۀ بانوي بزرگ آواز به شکلی دقیق در چند مجموعه نفیس به روی CD درآمده اند. این مجموعه‌ها و سال‌هایی که کارنامه بیلی را پوشش می‌دهند از این قرارند:
لیدی دی: مجموعه کامل آثار بیلی هالیدی براي كمپاني کلمبیا 44-1933 در 10 CD
ضبط های کمپانی کومودور 44-1939 در دو CD
مجموعه کامل ضبط‌های اوریژینال برای کمپانی دکا 50-1944 در دو CD
مجموعه کامل ورو(verve) 59-1945 در 10 CD.



از روی کتاب خاطرات بیلی، فیلم بانو بلوز می خواند (1972) ساخته شده و دایانا راس در نقش بانوی آواز جاز ظاهر شده است.

Friday, August 12, 2011

Radio Hawkins#1

Tamar Kander: Blue in Green

راديو هاوكينز – بخش اول

اين آخرين راه حلي است كه براي ايجاد گفتگويي بين ما دربارۀ موسيقي جاز به ذهنم رسيد. در شرايطي كه دسترسي به اين موسيقي و منابع صوتي در ايران دشوار و حتي غيرممكن است چه چيز بهتر از شنيدن اين قطعات و نغمه‌ها، به جاي حرف زدن و نوشتن دربارۀ آن.
براي خالي نبودن عريضه من توضيحاتي را در ابتداي هر قطعه‌اي كه پخش مي‌كنم مي‌دهم. اين برنامۀ اول كوتاه است (كم‌تر از چهل دقيقه)، و كيفيتش نه چندان مطلوب. مي‌توانيد حدس بزنيد يا بشنويد كه همين طور دور اتاق راه مي‌روم و شطحياتي به هم مي‌بافم. اما اصل قضيه موسيقي است كه حي و حاضر است و نگران بقيه نباشيد.
دو فايل اينجا مي‌بينيد، اولي با كيفيت متناسب با سرعت اينترنت ايران و دومي با كيفيت صوتي بالاتر، حجم بالاتر و بالطبع مناسب براي شنيدن با سرعتي خوب.