يادداشتهاي پراكنده درباره چارلي مينگوس، بخش اول
يك هفتهاي است بعد از خواندن مقالهاي كه مارتين ويليامز درباره چارلي مينگوس نوشته دوباره به دنياي آتش و فرياد چارلي برگشتهام. حالا بهدرستي ميبينيم كه چطور صوت ميتواند تواني فيزيكي داشته باشد و مثلاً در Haitian Fight Song صوت به شما حملهور شود (با كمي اغراق!) چگونه مثل موسيقي گاسپل يا مناجاتهاي سياهان شما را وادارد كند تا كلمه به كلمه، نت به نت را با مينگوس تكرار كنيد.
برگشتم و مستند Charles Mingus: Triumph of the Underdog (1998) را دوباره ديدم. «من يك موزيسين مشهور آمريكاييام، اما نه آنقدر مشهور كه بتوانم نان دربياورم.» اين صداي چارلي است كه در اول فيلم روي تصويري از او در خرابهها مي آيد. اينكه در خرابهها به دنبال چه ميگردد من خبر ندارم، احتمالاً دنبال آدم. تصادفاً ديروز جاناتان روزنبام در سايتش درباره فيلم نوشت. همزماني عجيبي كه با فرستادن چند عكس از فيلم، براي مصور كردن آن مقاله، به فال نيك گرفته شد.
اريك دالفي در ساكسفون آلتو يك هيولاست. مينگوس ميگويد صداي او به وسعت صداي برد [چارلز كريستوفر ياربرد پاركر] است. گمان نميكنم هيچوقت به اندازه كارهايي كه دالفي براي مينگوس انجام داده (و البته در كنار كارهايش براي جان كولترين) او را چنين شاعر اصوات و آواها ديده باشم. منظورم آن حض تمام و كمال است كه فرياد آدم را درميآورد. بهخصوص لبخندي كه او به جاني كول (نوازنده ترومپت در سِكستِت مينگوس) در كنسرت 1964 اسلو ميزند.
در اجرايي از "فيبوس" در پاريس، مينگوس در ميانه اجراي بداههاي كه نزديك به سي دقيقه طول ميكشد سرود مارسييز را تضمين ميكند. نشانه آزادي، برابري و برادري در مقابل فيبوس قرار ميگيرد. فيبوس فرماندار حرامزاده ايالت آركانزاس و مدافع قانون جداسازي سياهان و سفيدان در مدارس بود. شعر مينگوس براي او از آلبوم Mingus Ah Um حذف شد، در واقع سانسور شد. او يك فاشيست مدرن بود و تخم و تركه نحسش هنوز در زمين خداوند در حال زاد و ولد است.
No comments:
Post a Comment